اشاره:
قوم«شبانکاره»دربخشی ازمنطقه کنونی فارس،بین کرمان، فارس و هرمزگان،ساکن بودهاند.این قوم ازسال 447 هـ.ق.بر اثر تحولاتی،منسجم و متحد شدند و تا سال 756 به نام ملوک شبانکاره، قدرت داشتند.آنان در دوران قبل ازحمله مغول،دارای قدرت و شوکت بیشتری بودند،اما در دوران حکومت مغولها،رو به افول نهاده بودند وحاکمان آنها توسط مغولان تعیین شدند. .در این نوشتار،با شبانکارهها بیشتر آشنا می شوید.
مقدمه:
سرزمین شبانکاره،در شرق جنوب کرمان و شمال هرمزگان،از سال 448 هـ.ق تا 756 هـ.ق،قلمرو حکومت ملوک محلی بود که به نام شبانکارگان یا ملوک شبانکاره در تاریخ ایران معروفند. شهرهای مهم شبانکاره عبارت بودند از: دارابگرد،نی ریز،ایج،استهبان،تارم و فرگ؛ قلعه های فرگ از قلعه های مستحکم شبانکاری بوده که مدت ها در اینجا حکومت برقرار بوده و در واقع یک سدی بر سر توابع دارابگرد ومناطق مرکزی فارس بوده است؛ فرگ در حقیقت دروازه شرقی ایالات فارس دوره قدیم محسوب می شده کسانی که موفق شدند قلعه فرگ و منطقه فرگ را تصرف کنند دیگر از این طریق به بقیه مناطق فارس هم از طریق شرق وارد می شدند و به هر دلیل این منطقه در خیلی از مواقع صحنه مبارزه و درگیری های حکومت ها بوده است می توانیم به اسنادی که به صورت مخفی در دوره اسلامی نوشته شده اشاره کنیم:که منطقه فرگ قلعه هایش را از مناطق آباد بر شمرده اند واز آن یاد کرده اند با این حال یکی از توابع مهم شهر داراب بوده که بر سر راه دارابگرد به کرمان و سیرجان قرار داشته و همین مسئله ثبت شده این منطقه و قلعه های آن در معرض برخوردها و تصادف حکومت های زمان قرار میگیرد از جمله در قرن پنچم هجری قمری در حدود سال 1448،فضلویه،امیر شبانکاره به منطقه فرگ می آید و فرگ را تحت کنترل خود قرار می دهد و در اینجا اقامت می کند و در قلعه های مستحکم فرگ باقی می ماند.
به گفته ابن اثیر جمعی از شبانکارگان پس از حملات چاولی به فارس،به حاکم کرمان-ارسلان شاه-پناهنده شدند.چاولی طی نامهای خواستار بازگرداندن آنان شد اما با در خواست وی موافقت نگردید.چاولی نیز به منطقه (پرگ)فرگ که مرز کرمان و فارس بود لشکر کشید امیر موسی فرگی حاکم فورگ در برابر تهاجم سپاهیانی که از کرمان اتابک چاولی اعزام کرده بود برای فتح فرگ مقاومت کرد و از ارسلان شاه حاکم کرمان هم که با او رابطه خوبی داشت ،کمک گرفت و موفق شد که اتابک چاولی که می خواست قلعه فرگ را تسخیر کند شکست دهد به طوری که اتابک مجبور شد از فرگ به شیراز به تاخت برگردد و بر اثر حمله قشون کرمان متحمل شکستی سخت شد.از طرفی در کتاب فارسنامه ابن بلخی به واقعه(پرگ) فرگ اشاره گردیده،رویدادی که در طی آن چاولی سقاوه از حاکم کرمان شکست خورد.فارسنامه ابن بلخی به سال حدوث واقعه فرگ اشاره نکرد است.اما ابن اثیر این واقعه را مربوط به سال 508 هـ.ق میداند. بنابر این با توجه به آنچه ذکر شد سال نگارش فارسنامه باید بعد از سال 508 هـ.ق سال وقوع حادثه پرگ و قبل از سال 510 هـ.ق سال مرگ چاولی سقاوه باشد در نتیجه سالهای حضور چاولی در فارس غالبا به جنگ و گریز با امرای شبانکاره گذشت در ادامه قلعه فرگ در حدود قرن ششم هجری-قمری توسط یکی از خاندان مبارز تصرف می شود و اینان در قلعه فرگ باقی می مانند؛ در طول سه قرن حکومت این سلسله،بیش از 20 پادشاه در این سرزمین حکومت کردند.تاریخ این سلسله به دوره قبل از مغول و بعد از مغول تقسیم میشود.در دوره اول،شبانکارگان پس از گذراندن تحولاتی،منسجم و متحد شدند و با از بینبردن بقایای حکومت آل بویه در فارس،تشکیل حکومت دادند.این دوره،بیش از دویست سال طول کشید.در منابع،تا حدود یکصد سال اول حکومت آنها،بر سر نام پادشاهان و تاریخ حکومتشان اختلاف وجود دارد.مثلا بعضی از منابع،اولین پادشاه این سلسله را فضلویه و برخی دیگر حسنبن ابراهیم میدانند.اوج قدرت شبانکارگان را در همین دوره و در زمان سه تن از معروفترین پادشاهان آن،به نامهای نظامالدین حسن،قطب الدین مبارز(اول)و ملک مظفرالدین محمد، میبینیم که در پایان حکومت ملک مظفرالدین محمد،هلاکوخان سپاهیانی را برای فیح شبانکاره میفرستد و در جنگ بین این دو سپاه، ملک مظفرالدین کشته میشود.در دوره دوم،پادشاهان این سلسله با نظارت ایلخانان مغول تعیین میشدند.به تدریج این سلسله روبه ضعف و زوال گذاشت تا این که در سال 756 هـ.ق،با حمله شاه محمود مظفری،این سلسله منقرض شد.